جوک خرمایی

نوشته های طنز ماه رمضان و افطار

جوک‌های خنده‌دار و بامزه برای ماه رمضان

رمضان که میاد، کلی سوژه خنده‌دار و خلاقانه با خودش میاره. اینجا یه سری جوک تازه و بانمک درباره ماه رمضان داریم که خنده رو به لباتون میاره! ️

بیستا جوک باحال برای افطاری سحری

1. افطاری و کنترل تلویزیون

تو خونه گفتن: “کی کنترل تلویزیون دستشه؟”
گفتم: “من!”
گفتن: “پس چرا هنوز سفره افطار پهن نشده؟!”

جوک خرمایی
جوک های خنده دار خرما ماه رمضان

2. سحری و زنگ هشدار

ساعتو برای سحری کوک کردم، صدای زنگ اومد. داد زدم: “خاموشش کنین!”
بعد دیدم صدای اذانه، خوابم پریده!

3. روزه‌خواری در خواب

یکی می‌گفت: “دیشب خواب دیدم روزه‌ام رو خوردم، الان باید قضاشو بگیرم؟”
گفتن: “نه داداش، تو خواب هم داری می‌خوری!”

4. افطار و فرار از گرسنگی

رفتم تو آشپزخونه یه لقمه بردارم، مامانم گفت: “بیا دعا کن، افطار نشده!”
گفتم: “من اومدم دعا کنم لقمه آماده بشه!”

5. توی صف افطاری

تو صف غذا منتظر بودیم، یکی گفت: “داداش، چند دقیقه مونده افطار؟”
گفتم: “چرا، گرسنه‌ای؟”
گفت: “نه، فقط می‌خوام بدونم چند ساعت دیگه باید تحمل کنم!”

6. دعا برای افطار

هر روز دعای مامان اینه: “خدایا، غذا بسوزه ولی افطار نرسه!”
پرسیدیم چرا؟ گفت: “حداقل بفهمن غذا درست کردن یعنی چی!”

7. روزه‌داری و سوالات سخت

یکی گفت: “داداش، روزه‌ای؟”
گفتم: “نه بابا، دارم تست تحمل گرسنگی می‌دم!”

8. خرید ماه رمضان

رفتم نونوایی، گفتم: “یه نون بده!”
گفت: “روزه‌ای؟”
گفتم: “آره، ولی نون می‌گیرم برای افطار. در ضمن، گرسنه‌ام!”

9. دوستی با خرما

گفتم: “خرما جان، چرا همیشه سر سفره اول تو رو می‌خورن؟”
خرما گفت: “چون من نماد گرسنگی‌کشم!”

10. افطار و تلویزیون

تو افطار، همیشه تلویزیون صدای اذانو زودتر از مسجد پخش می‌کنه.
گفتم: “پس چرا اذون نمیگن؟!”
بابام گفت: “چون غذا هنوز حاضر نیست!”

11. سحری و خواب

مامانم اومده بیدارم کنه میگه: “بلند شو، نصف عمرت رفت!”
گفتم: “باشه، بقیشم بذار بره، خسته‌ام!”

12. افطار و سرعت غذا خوردن

اولین لقمه رو که خوردم، بابام گفت: “یواش‌تر بخور، افطار که فرار نمی‌کنه!”
گفتم: “ولی معده‌ام دویده بود!”

13. روزه اولی‌ها

یه بچه گفت: “مامان، من روزه‌ام ولی خیلی گرسنمه!”
مامانش گفت: “تا اذون صبر کن.”
بچه گفت: “مامان، اذونو زودتر کوک کن!”

14. سحری و زود بیدار شدن

پرسیدم: “چرا همیشه باید سحر زود بیدار شیم؟”
بابام گفت: “چون اگه دیرتر بشه، باید فطریه هم بدی!”

15. افطاری در مهمانی

تو مهمونی افطار گفتم: “اول خرما بخورم یا سوپ؟”
مامانم گفت: “اول نگاه کن کسی نگهت نداره!”

16. سفره افطار و چشم‌چرونی

همه سر سفره افطار، با چشماشون فقط غذاها رو اندازه می‌گیرن.
آخرش بابام گفت: “غذا که فرار نمی‌کنه، بخورین!”

17. آب در رمضان

یکی پرسید: “چرا تو رمضان تشنه نمی‌شی؟”
گفتم: “چون اصلاً یادم می‌ره آب هم هست!”

18. رمضان و کافه رفتن

دوستم گفت: “تو رمضان کافه می‌ری؟”
گفتم: “آره، فقط چایی رو بو می‌کنم، همین!”

19. بازی رمضان

یه بچه گفت: “من تو رمضان بازی می‌کنم: کی زودتر گرسنه بشه!”

20. رمضان و لاغری

مامانم می‌گه: “رمضان واسه لاغریه.”
گفتم: “پس چرا وزنم اضافه می‌شه؟”
گفت: “چون تا افطار می‌خوری، بعدم شام تا سحری ادامه می‌دی!”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *